احمد بن نصر خزاعیاحمد بن نصر خُزاعی، از بزرگان اهل حدیث در نیمه اول قرن سوم است. ۱ - مشخصاتنام کامل وی ابوعبداللّه احمد بن نصر بن مالک بن هیثم خزاعی مروزی بغدادی است که از وی با القاب شهید ، [۱]
ابنحِبّان، کتاب الثقات، ج۸، ص۱۴، حیدرآباد، دکن ۱۳۹۳ـ۱۴۰۳/ ۱۹۷۳ـ۱۹۸۳، چاپ افست بیروت.
[۲]
خطیب بغدادی، ج۸، ص۱۵.
مقتول [۳]
خطیب بغدادی، ج۶، ص۳۹۹.
و مصلوب [۴]
ابنابیحاتم، کتاب الجرح و التعدیل، ج۲، ص۷۹، حیدرآباد، دکن ۱۳۷۱ـ۱۳۷۳/ ۱۹۵۲ـ۱۹۵۳، چاپ افست بیروت.
[۵]
ابنحِبّان، کتاب الثقات، ج۸، ص۱۴، حیدرآباد، دکن ۱۳۹۳ـ۱۴۰۳/ ۱۹۷۳ـ۱۹۸۳، چاپ افست بیروت.
نیز یاد شده است. او از قبیله خزاعه بود و نسبش به کعببن عَمروبن لُحَیّ میرسید. [۶]
خطیب بغدادی، ج۶، ص۳۹۷.
مهمترین گزارش درباره زندگی او را خطیب بغدادی آورده است که احتمالا بخشی از گزارشها از کتاب الاوراق فی أخبار خلفاء بنیالعباس و اشعارهم تألیف محمدبن یحیی صولی (متوفی ۳۳۵) گرفته شده و بعدها دیگر شرح حال نویسان همان مطالب را تخلیص و نقل کردهاند. [۷]
ابنابییعلی، طبقات الحنابلة، ج۱، ص۱۹۸ـ۲۰۳، چاپ عبدالرحمانبن سلیمان عُثیمین، ریاض ۱۴۱۹/ ۱۹۹۹.
[۸]
سمعانی، ج۲، ص۳۵۸.
[۹]
محمدبن احمد ذهبی، تاریخالاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۵، ص۷۶۶ـ۷۶۹، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳.
جد وی، ابونصر مالکبن هیثم مروزی نیز از نقیبان عباسی بود. [۱۰]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۹، ص۱۳۵.
[۱۱]
خطیب بغدادی، ج۶، ص۳۹۷.
[۱۲]
خطیب بغدادی، ج۶، ص۴۰۰.
احمدبن نصر از مالکبن اَنَس ، سفیانبن عُیَینَه، علیبن حسینبن واقد، حسینبن محمد مروزی و کسان دیگری روایت کرده، اما روایاتش اندک است. [۱۳]
خطیب بغدادی، ج۶، ص۳۹۸.
به گفته یحییبن مَعین، همه مصنفات هشیمبن بشیر نزد خزاعی بوده است. [۱۴]
خطیب بغدادی، ج۶، ص۴۰۰.
یحییبن معین، محمدبن عبداللّهبن ابیثَلج، محمدبن عبداللّهبن مبارک مخرمی، سَلمةبن شبیب نیشابوری و دیگران از وی حدیث نقل کردهاند. [۱۵]
ابنابیحاتم، کتاب الجرح و التعدیل، ج۲، ص۷۹، حیدرآباد، دکن ۱۳۷۱ـ۱۳۷۳/ ۱۹۵۲ـ۱۹۵۳، چاپ افست بیروت.
[۱۶]
خطیب بغدادی، ج۶، ص۳۹۸.
[۱۷]
یوسفبن عبدالرحمان مِزّی، تهذیبالکمال فی اسماءالرجال، ج۱، ص۵۰۶ـ۵۰۷، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۲/ ۲۰۰۲.
او با احمد بن حنبل ارتباط بسیار نزدیکی داشت و پیروی از او و طریق او را ضروری و واجب میدانست. [۱۸]
ابنابییعلی، طبقات الحنابلة، ج۱، ص۱۹۹ـ۲۰۰، چاپ عبدالرحمانبن سلیمان عُثیمین، ریاض ۱۴۱۹/ ۱۹۹۹.
احمد نیز از او به نیکویی یاد کرده است. [۱۹]
خطیب بغدادی، ج۶، ص۴۰۲.
یحییبن معین نیز بر او درود فرستاده و گفته که خداوند کار او را با شهادت ختم کرده است. [۲۰]
خطیب بغدادی، ج۶، ص۴۰۰.
خطیب بغدادی [۲۱]
خطیب بغدادی، ج۶، ص۳۹۸.
[۲۲]
خطیب بغدادی، ج۶، ص۴۰۰.
و مزّی [۲۳]
یوسفبن عبدالرحمان مِزّی، تهذیبالکمال فی اسماءالرجال، ج۱، ص۵۰۶، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۲/ ۲۰۰۲.
[۲۴]
یوسفبن عبدالرحمان مِزّی، تهذیبالکمال فی اسماءالرجال، ج۱، ص۵۱۰، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۲/ ۲۰۰۲.
به توثیق خزاعی از سوی رجالیان اهل سنّت اشاره کردهاند.۲ - خاندانعلاوه بر احمدبن نصر، خاندان و منسوبان به او نیز اهل علم و فضل بودهاند. نام برخی از آنان در شمار راویان حدیث ذکر شده از جمله برادرش، ابوالفضل صالحبن نصر خزاعی (متوفی ۲۱۹)، که از شعبةبن حجاج، شریکبن عبداللّه نخعی و هیثمبن عدی طائی روایت کرده است [۲۵]
خطیب بغدادی، ج۱۰، ص۴۲۵ـ۴۲۶.
و برادرزادهاش، نصربن مالک، که از علیبن بکار مَصَّیصی حدیث شنیده و یحییبن محمدبن صاعد از او روایت کرده است. [۲۶]
خطیب بغدادی، ج۱۵، ص۳۸۸ـ۳۸۹.
یکی از برادران احمدبن نصر به نام ثابت نیز هفده سال امارت نواحی مرزی شام را بهعهده داشت که در ۲۰۸ در مَصَّیصَه وفات کرد. [۲۷]
خطیب بغدادی، ج۸، ص۱۵.
در بغداد نیز بازاری را به نام پدرش، سُوَیْقةُ نصر نام نهاده بودند. [۲۸]
خطیب بغدادی، ج۶، ص۳۹۷.
۳ - عقائداو در برابر اعتقاد به مخلوق بودن قرآن که واثق عباسی (حک: ۲۲۷ـ۲۳۲) پشتیبان آن بود، به سختی ایستادگی کرد [۲۹]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۹، ص۱۳۵.
و از واثق با تعبیراتی تند یاد میکرد. [۳۰]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۹، ص۱۳۵.
سرانجام نیز در ۲۳۱ در بغداد بر واثق قیام کرد. [۳۱]
یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۴۸۲.
[۳۲]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۹، ص۱۳۵ـ۱۳۹.
وی را دستگیر کردند و در آخرین روزهای شعبان ۲۳۱ از بغداد به سامرا نزد واثق فرستادند. واثق، در مجمعی عمومی او را در دو مسئله خلق قرآن و رؤیت خداوند امتحان کرد. پاسخ وی این بود که قرآن کلاماللّه است و احادیث نبوی بر رؤیت خداوند دلالت دارند و واثق را نصیحت کرد که با احادیث نبوی مخالفت نکند. [۳۳]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۹، ص۱۳۷ـ۱۳۸.
واثق نظر اطرافیانش را درباره وی جویا شد که برخی از اطرافیان وی، حکم به روا بودن خون خزاعی دادند و در نهایت واثق، خود گردن خزاعی را زد. [۳۴]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۹، ص۱۳۸.
[۳۵]
ابنحِبّان، کتاب الثقات، ج۸، ص۱۴، حیدرآباد، دکن ۱۳۹۳ـ۱۴۰۳/ ۱۹۷۳ـ۱۹۸۳، چاپ افست بیروت.
۴ - مرگبدنش را در سرّمنرأی به دار کشیدند و سرش را مدتی در قسمت شرقی بغداد و مدتی در قسمت غربی آن نصب نمودند و سپس دوباره آن را در موضعی در جانب شرقی نصب کردند و بر آن نگهبان گماردند و این موضع به «رأس احمدبن نصر» مشهور شد. در گوشهای او رقعهای قرار داده بودند که بر روی آن علت مرگ وی عقیده به قدم قرآن و تشبیه درج شدهبود. [۳۶]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۹، ص۱۳۸ـ۱۳۹.
قتل وی در پنجشنبه ۲۸ شعبان ۲۳۱ رخ داد [۳۷]
خطیب بغدادی، ج۶، ص۴۰۵.
و شنبه اول رمضان سرش را در بغداد نصب کردند. [۳۸]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۹، ص۱۳۹.
[۳۹]
خطیب بغدادی، ج۶، ص۴۰۰ـ۴۰۳.
پس از این واقعه، دِعْبِلِ خُزاعی شاعر مشهور، برای وی مرثیهای سرود. [۴۰]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۹، ص۲۰۵ـ۲۰۶.
عدهای به جرم پیروی از احمدبن نصر در سختترین شرایط زندانی شدند و از ملاقات با آنان جلوگیری شد. حتی پرداخت زکات به این افراد نیز غیرمجاز اعلام شد. [۴۱]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۹، ص۱۳۹.
در ۲۳۷، متوکل (حک: ۲۳۲ـ۲۴۷) دستور داد که تمام کسانی را که پدرش معتصم و برادرش واثق به جرم امتناع از قول به خلق قرآن به زندان انداخته بودند، آزاد کنند. با اجرا شدن این دستور، خویشان و نزدیکان احمدبن نصر، سرش را به پیکرش ملحق کردند و جنازه او را پس از شش سال در قبرستان مالکیه ، در قسمت شرقی بغداد، به خاک سپردند. [۴۲]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۹، ص۱۹۰.
[۴۳]
ابنحِبّان، کتاب الثقات، ج۲، ص۳۲۹ـ۳۳۰، حیدرآباد، دکن ۱۳۹۳ـ۱۴۰۳/ ۱۹۷۳ـ۱۹۸۳، چاپ افست بیروت.
[۴۴]
خطیب بغدادی، ج۶، ص۴۰۵.
پیروان اهل حدیث بعدها با جعل اخباری به بیان کراماتی در شأن او و جایگاه بلندش در نزد خداوند سخن گفتهاند. [۴۵]
خطیب بغدادی، ج۶، ص۴۰۲ـ۴۰۴.
[۴۶]
یوسفبن عبدالرحمان مِزّی، تهذیبالکمال فی اسماءالرجال، ج۱، ص۵۰۹، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۲/ ۲۰۰۲.
[۴۷]
یوسفبن عبدالرحمان مِزّی، تهذیبالکمال فی اسماءالرجال، ج۱، ص۵۱۱ـ۵۱۳، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۲/ ۲۰۰۲.
۵ - فهرست منابع(۱) ابنابیحاتم، کتاب الجرح و التعدیل، حیدرآباد، دکن ۱۳۷۱ـ۱۳۷۳/ ۱۹۵۲ـ۱۹۵۳، چاپ افست بیروت. (۲) ابنابییعلی، طبقات الحنابلة، چاپ عبدالرحمانبن سلیمان عُثیمین، ریاض ۱۴۱۹/ ۱۹۹۹. (۳) ابنحِبّان، کتاب الثقات، حیدرآباد، دکن ۱۳۹۳ـ۱۴۰۳/ ۱۹۷۳ـ۱۹۸۳، چاپ افست بیروت. (۴) خطیب بغدادی. (۵) دِعْبِل خُزاعی، شعر دعبلبن علیالخزاعی، چاپ عبدالکریم اشتر، دمشق ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳. (۶) محمدبن احمد ذهبی، تاریخالاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳. (۷) سمعانی. (۸) طبری، تاریخ (بیروت). (۹) یوسفبن عبدالرحمان مِزّی، تهذیبالکمال فی اسماءالرجال، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۲/ ۲۰۰۲. (۱۰) یعقوبی، تاریخ؛ ۶ - پانویس
۷ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «احمد بن نصر خزاعی»، شماره۷۰۲۷. |